سالگرد مادربزرگ خونمون..
دختر قشنگم دیروز که جمعه بود ما همراه عمه ها وعمو رفتیم سر مزار مادر بزرگ پدرجون که خیلی برای هممون عزیز بودوچند سال قبل از به دنیا اومدن تو از بین ما رفت وما هنوز هم به رفتنش عادت نکردیم وبی نهایت دوسش داریم .برای اینکه اون با همه مادر بزرگها فرق داشت خیلی شاد وخوشرو بود وهیچ موقع لحظه ای از روز هایی که من با اون آشنا شدم رو ندیدم که با ناراحتی بگذرونه منم دوست دارم اگه یه روز به سن اون رسیدم مثل مادر بزرگ پدرجون شاد وسرزنده باشم واز تک تک لحظه هام که در کنار عزیزانم هستم لذت ببرم..
این هم چند تا عکس از دیروزه"هوا خیلی سرد بود واصلا شما بیرون نیومدی فقط گلهایی که خریده بودیم رو گذاشتی سر مزار وبا دختر عمه ها تو ماشین موندید.
امیدوارم روح مادر بزرگ مهربون خونه ما همیشه شاد باشه..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی