♥پرنیا✿◕ ‿ ◕✿♥پرنیا✿◕ ‿ ◕✿، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

پــــرنیــــا هدیه خوب خدا✿◕ ‿ ◕✿

یادش بخیر...

1392/1/28 12:59
432 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم کلی حرف هست که در مورد این روزهامون باید برات بگم :

اول از همه این روزها خیلی بابت پر کردن وقتهای بیکاریت باهات درگیرم اصلا راضی نمیشی که کلاسهای آموزشی بری بقیه هم میگن اصرار نکنم تابرای آینده مشکلی پیش نیاد از پارسال که کلاس ژیمناستیک رو نصفه رها کردی وحاضر نشدی بری دیگه زیر بار کلاس رفتن نمیری امروز با هم همراه دوست مامان رفتیم باغ جهان که الان پارک بانوان شده که عالی بود فضای قشنگی داشت با تمام امکانات کلی بازی کردی وبهت خوش گذشت وبهتر از اون این بود که هیچ محدودیتی نبود وبدون لچک ولباسهای دست وپا گیر کلی ورزش وبازی والبته کلی تاب سواری کردیم وقرار شد هفته ای یکی دوبار بریم البته اونجا هم کلاس های ورزشی برای شما بود قرار شد که اسکیت هاتو از دفعه بعدببرم تا حرفه ای یاد بگیری تا من بتونم یه کلاس خوب با فضای مناسب برات پیدا کنم گلکمali-mahsa

 

بعداز ظهر که برگشتیم ازم خواستی تا با هم فیلمی که از نوزادیت تا به امروز از لحظه به لحظت فیلم گرفته بودم رو بزارم تا باهم نگاه کنیم وااااااااای که چقدر لذت بخش بود اون جوجه کوچولوم که700\2وزن نداشت تو یه فیلم یک ساعته تبدیل به یه پرنسس کوچولو شد کلی دلم گرفت برام مثل یه خواب خوب بود چند بار چشمام پر اشک شد وقتی تو فیلم 2سالگیت با زبون شیرینت بهم میگفتی( لیلا بیده)دلم برات میرفت نفهمیدم چه جوری اون روزها رفت از تک تک روزهاش باهات لذت بردم وزندگی کردم برای خودت هم جالب بود وهمش میگفتی میشه اون دختره از تو tvبیاد بیرون وبشه آبجی من؟چشمک

از اون قسمت فیلم که تمام اسباب بازیهای کمدت رو خالی میکنی و میشینی توش که کلی خندیدی وبرات جالب بود از روی tvازش عکس انداختم آخه خیلی باحال بودنیشخند

 

خلاصه مامان از تک تک روزهایی که با تو بود لذت بردو خیلی خوب قدر این روزهایی که با فرشتم میگذره رو میدونم وهزاران بار میگم:

 خدایا شکرت که من رو لایق این احساس شیرین دونستی.ali-mahsa

ودر آخر تو فیلم خودت رو با اولین لباس عروست دیدی ومجبورم کردی تا لباست رو از چمدون ها در بیارم تا بپوشی که البته برات شبیه لباس باله شده بودزبان

موهاتو که نگو قربونت برم ازم خواستی تا مثل تو فیلم چتری بزنم که خیلی هم بهت میومد کلی بوسیدمتماچ از بس جیگر شدی این هم از عکسهات عسلممژه

این عکس سه سال پیش:

وامروز ما....

 

 

ویه بوسه از راه دور برای همه ی دوستای گلم...

 ودر آخر خودت خوب میدونی کهمنی..

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان آروین (مریم)
28 فروردین 92 7:45
1000 ماشاالله پریاجون واسه خودش خانوم شده ..... ممنون از بوسه شیرینت ، من که دریافت کردم مثل عسل بود


مرسی خاله جون قابل شمارو نداشت
خواهر فرناز
28 فروردین 92 8:37
عزیزم چه خوشگل شدی ایشالا همیشه سالم وسلامت باشین

ایشالا عکس عروسیت را ببینم

قربانت برم چه قدرم بهت اومده

راستی یادت نره ما را هم عروسیت دعوت کنی خاله جونیا






ممنون خاله جون چشماتون قشنگ میبینه

مگه میشه عروسی بدون شما صفا نداره


مامان آناهیتا
28 فروردین 92 13:09
خدا حفظت کنه عزیز خاله هزار ماشاءا...

قربونت برم چقدر ناز بودی و چقدر نازتر شدی .

من عاشق ژست هاتم پرنیا خیلی خوش عکسی خاله


ممنون از محبتت خاله مهربونم چشمهای زیبای شماس که منو قشنگ میبینهبرای اناهیتا جون ومامان مهربونش
بابای ارشیا
28 فروردین 92 15:19
سلام
سلام بر پرنیان ؛ پرنسس ناز و دلربای خودمون و مامان بابای خوبش
اولندش کلاس آموزشی برابر اونچه ما از طب اسلامی در زمینه های روانکاوی کودک میدونیمچیز خوبی نیست . هرچند که در این سن پرنیا جون خیلی کنجکاوه و باید به طریقی به چراهاش ج.اب بدید . به نظر من بهترین روش اینه که بزارید توی وضعیت فغلی تغییراتی را که در مغز کوچولوش داره به منصه عمل بزاره . مثلا تو دکوراسیون خونه ازش نظر بخواید ، پشیمون نمیشید که هیچ بلکه اونوقت می فهمید که پرنسستون داره برا خودش خانومی میشه ماشالله
دومندش بزارید از حالا مثل یک دختر بزرگ بشه براش کاتونهای خوب دخترانه بگیرید . بزارید کمدش رو خودش جمع و جور کنه . بزارید سفره رو اون بچینه


ابت همه راهنماییهاتون صمیمانه تشکر میکنم پدر مهربون پرنیا بدون اینکه من ازش بخوام کاملا تو کارهای روزمره با من همکاری میکنه واز سال پیش تمام وسایل مورد نیازش رو خودش به خوبی انتخاب میکنه دلیل اصرار من به کلاس آموزشی هم برای این هست که دوست دارم اون بهونه باشه تابا بچه های همسنش معاشرت داشته باشه وبتون بدون من از جمع لذت ببره وباز هم از اینکه وقت گذاشتید وتجربیاتتون رو برام گذاشتین خیلی ممنونم
بابای ارشیا
28 فروردین 92 15:21
پرنیا جون؟؟؟؟؟؟؟
دختر تو اون عکس بالیی چی شده ؟ ناخوناتو میگم ای طناز لاک مالی کردی مانیکوره ؟ الهی زنده باشی گلکم


بله عمو جون ما هم باید یکم دلبری کنیم دیگه
هستی
30 فروردین 92 1:36
خوش به حال پرنیا جون


ممنون خاله جون
مامان سويل و اراز
30 فروردین 92 23:40
سلام عزيزم من هم به همه ارزوهاي قشنگت از ته ته دلم ميگم امين

خصوصي خصوصي


مرسی
مامان سويل و اراز
30 فروردین 92 23:45
واااااااااااي چه قشنگ و رويايي نوشتي ماماني دلم هواي تماشاي فيلم سويلو كرد فردا بايد پيدا كنم شب خانواده اي تماشا كنيم
پرنيا جونو


ممنونم دوستم
مامان بنيتا
31 فروردین 92 16:39
عروس كوچولو نازم چه عكساي نازي انداختي


مرسی خاله مهربونم.
برای بنیتا ومامان گلش
مامان بابای الیسا
31 فروردین 92 18:49
عزیزم ناز بودی مثل عروسک حالا هم نازتر شدی


ممنون خاله جون چشماتون قشنگ میبینه
بهاره مامان ونداد
1 اردیبهشت 92 16:04
بوس واسه یه فرشته کوچولوی خوش عکس
چه کوچولو بودی ناز بودی گوگولی من


ممنون خاله جون چشماتون قشنگ میبینه
برای ونداد جون ومامانیه گلش
هیراد و عمه لیلاش
1 اردیبهشت 92 18:54
مثل همیشه خیلی خیلی ناز و قشنگ عزیزم
انشاالله عروسیت خوشگل خاله


ممنون خاله جون چشمای مهربونتون قشنگ میبینه
محیامامان دینا
2 اردیبهشت 92 9:49
واقعا وقتی فیلم وعکس کوچیکتر بودنش رو میبینیم میفهمیم چقدر زود گذشت.دینا با اینکه خیلی اذیت کرد ولی دلم برای اون روزا تنگ میشه.ایشاالله عروسیت پرنیا جونم.دوستون داریم بوووووووووووووووووووووووووووس


اره واقعا همین طوره
ما هم دوستون داریم
مریم (مامان آرینا)
3 اردیبهشت 92 10:37
کاملا" حستو میفهمم دوستم فکر کنم این حس تمام پدرها ومادرها ست بزرگ شدنشون شیرینه ولی سخته که دیگه نمیتونی روزهای گذشته رو ببینی فقط فیلم وعکس همین امیدوارم همه بچه ها سالم وشاد کنار خانوادهاشون باشن


اره مریم جون واقعا یه حسه مشترکه
من هم امیدوارم همیشه کنار ارینای گلم روزهای شادی رو سپری کنید
شیما مامان درینا
3 اردیبهشت 92 13:53
چه عکسای خوشگلی چه قدر بچگیش بامزه بود ماشالا خانوم شده . منم با این حال که خیلی دوست دارم درینا زودتر بزرگ شه ولی میدونم دلم برای این روزاش خیلی تنگ میشه . یه عالمه موفقیت و خوشبختی برای شما مادر و دختر دوست داشتنی دارن
لیلا جون خیلی خوبه اگر بتونی برای پرنیای باهوش کلاس خوبی پیدا کنی


ممنونم شیما جون میبوسمتون
مامان بردیا
4 اردیبهشت 92 9:17
چقدر عروس کوچولومون خوشکله ماشاا...
هم دیروز... هم امروز... و مطمئنم فردا زیباتر از قبل
خدا برات حفظش کنه لیلا جون


ممنون دوست خوبم چشمای مهربونتون قشنگ میبینه