♥پرنیا✿◕ ‿ ◕✿♥پرنیا✿◕ ‿ ◕✿، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

پــــرنیــــا هدیه خوب خدا✿◕ ‿ ◕✿

روزهایی که گذشت...

1391/12/8 1:26
800 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم..

روزهای اسفند هم کم کم داره تموم میشه وما هم بعد از چند روز استراحت برگشتیم خونه وباز هم یک عالمه کار در انتظار منه کم کم دارم خونه تکونی رو شروع میکنم وامسال قصد دارم دیگه به مامان جون زحمت ندم وخودم تنهایی همه کارهام رو انجام بدم خیال باطل

از این چند روز برات مینویسم :همه چیز مثل همیشه خوب بود وما هم طبق معمول همه روز رو به خرید گذروندیم من که هر سال خرید عید رو چند ماه قبل انجام میدم چون ویترین مغازه ها برای عید به نظرم جالب نیست باز هم دم عید کلی خرید دارم البته لباسهای اصلی رو خریدم برات ولی امان از دست دل مامان که به خاطر تو گل دختر تمام صفرهای کارتش یکی یکی افتاد ولی مبارکت باشه عسلم هیچ چیزی برای من لذت بخش تر از صورت خندونت نیست .یه جند تایی لباس خونه برات گرفتم ویه دست لباس ورزشی ویه کتونی اسپرت که پوشیدنی مثل رپرهای کوچولو میشی با یه لباس تور توری که عید تو خونه بپوشی تا مهمونهامون از یه میزبان کوچولو وخوشگل وصد البته خوش زبون لذت ببرن که خیلی قشنگه دفعه اول که پوشیدی انقدر محکم بغلت کردم که دردت اومد وگریه کردی.

امان از دست تو که همه شخصیتهای پسرونه رو دوست داری آخه تقصیری هم نداری همه بچه های اطرافت پسر هستن تو هم از اونها الگو میگیری عاشق عروسک پرنده های خشمگین بودی که مامانی رفته بود برای دایی بخره زنگ زد واز تو پرسید توهم خوک احمق رو سفارش دادی تا برات بگیره چند روز بعدش هم رفتیم تا برات لباس خواب بگیرم تا لباس خوابهات هم برای سال جدید نو باشن مامانی برای دایی بن تن خرید توهم همون رو انتخاب کردی من هم به نظرت احترام گذاشتم وبرات همون رو گرفتم با هم پوشیدنی خیلی بامزه میشین..زبان

اینجاهم خودتو لوس کردی ومثلا خوابیچشمک

ای شیطون بلای من که انقدر داییشو دوست دارهقلب

 یه روزش هم که خاله های مامان اومدن وتو هم که خیلی دوسشون داری کلی بهت خوش گذشت وبا نوه خاله کلی بازی کردی البته بچه بیچاره از بس محکم فشارش میدادی قرمز شده بود وتو هم که دیگه از کنترل من خارج بودی ولی درکنار اینکه خیلی دوسش داشتی اصلا خوشت نمیومد که من انقدر بهش توجه نشون میدم ..ابرو

با اون فشارهای تو اگه سروش میتونست بدوه تا خود خونه از دستت یه کله میدوید..

بعد از عکست با سروش شارژ دور بین تموم شد ومنم که شارژر نیاورده بودم نتونستم ازت عکس دیگه ای بگیرم در کل خوب بود..

 امیدوارم این روزهای باقیمونده از سال 91 برای همه با خوشی وسلامتی به پایان برسه وازهمه دوستای گلمون هم که در نبود ما بهمون سر میزنن ممنونم واز همین جا میگم که خیلی دوسشون دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

بهاره مامان ونداد
8 اسفند 91 2:00
وای عزیزم خوبه واسه پرنیا جون لباس گیرت اومد من که موندم از بس لباسا بدن چی بخرم؟ دختر خوشکلمون لباس خوابت خیلی بامزه ات میکنه


ممنون بهاره جوناره من که هیچ سالی از ویترن شب عید برای پرنیا لباس نمیگیرم چند ماه قبل جنسها جدیدتره
مامان بردیا
8 اسفند 91 9:14
مبارکت باشه لباسای خوشکلت عزیزم.همه قشنگی عید دیدن فرشته هایی مثل شماست که با لباسای خوشکلشون جلب توجه میکنن. امیدوارم این روزای شلوغ و پر کار اسفند با شادی و سلامتی همراه باشه براتون.خیییییلی دوستت دارم خانم خوشکله
دست مامان لیلای هنرمند درد نکنه قالب وبلاگت خییییلی نازه.


ممنون خاله مهربونم شما همیشه به ما لطف داری ما هم آرزو میکنیم روزها براتون بهاری سپری بشه
سمیرامامان پرنیان
8 اسفند 91 12:11
عزیز دلم شکر خدا که خوش گذشته عروسکها و لباسهاتم مبارکه نازگل خانوم راستش لیلا جونم این بچه ها آدم رو سر ذوق میارن،منم هردفعه که میرم بیرون فقط واسه پرنیان خرید میکنم


اره به خدا سمیرا جون دیگه من ومایی وجود ندارهببوس موش کوچولو رو
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
8 اسفند 91 12:46
لباس های عید مبارک
لباس های خواب مبارک
مامان خانمی خسته نباشید از کارو کار و خونه تکونی


ممنون مرضیه جون
خواهر فرناز
8 اسفند 91 14:24
وای پرنیا جونم ناز گل خانمم
اکشالی نداره مامان گلی پولا را برای همین کارا به دست میاری دیگه
بیا وب نماز راهی به سوی خدا ببین قالبش قشنگ شده؟
برنامه نویسی بلدی برای قالب ساختن یا با نرم افزار میسازی
البته سر هم کردن عکسا را میگم


باشه فاطمه جون میام وبت میگم بوس
مامان آناهیتا
8 اسفند 91 15:14
سلام عزیزم
مبارک باشه پرنیا جون دست مامان مهربون درد نکنه .
چقدر لباس خوابت بهت میاد عزیزم .





سلام خاله مهربونم مرسی چشماتون قشنگ میبینه
مامان بابای الیسا
8 اسفند 91 18:15
لباس خوابت مبارک عزیزم خیلی بهت مییاد همیشه از کارات کلی لذت میبرم شیرین زبونلباسای جدیدتم مبارک ان شااله به سلامتی بپوشی


مرسی خاله الهام مهربون
نیم وجبی
8 اسفند 91 21:49
سلام گلم لباسای خوشگلت مبارک باشه عزیییزم
خیلی بهت میاد...وای چقدر داییت کوچولوهههه
ایشالا که همیشه شاد باشی عزیییزم


مرسی نیکو جون
سارا
9 اسفند 91 9:57
مبارک باشه عزیزم
خیلی لباس خوابت بهت میاد، مطمئنن با لباس عیدتم ماه تر میشی خانم خوشگله
عکسات با دایی کوچولو عالین خدا حفظتون کنه


ممنون خاله سارای مهربونم
مامان بنیتا
9 اسفند 91 16:15
لباسای خوشگلت مبارکت باشه عزیزم
مامانی خسته نباشی عزیزم


ممنون دوست خوبم
مریم(مامان آرینا)
30 اسفند 91 18:41
عاشق خنده روی لباتم چقدر دلم تنگ شده بود پرنسس کوچولو


ما هم دلمون برای خاله مریم مهربون تنگ شده بود