♥پرنیا✿◕ ‿ ◕✿♥پرنیا✿◕ ‿ ◕✿، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

پــــرنیــــا هدیه خوب خدا✿◕ ‿ ◕✿

محرم-92

السلام علیک یا أباعبدالله الحسین   در مسلخ عشق جز نکو را نکشند .   ما " با تو که باشیم " نکو می گردیم ...           ****************************************   صلی الله علیک یا اباعبدالله   ...
23 آبان 1392

تولد ارمیتا عسل مبارک♥

امروز روز تولد یکی از دوستای گلمونه والبته سالگرد دوستیمون پارسال همین موقع بود که من وپرنیا یه دوست خوب یعنی ارمیتا ومامان آناهیتا پیدا کردیم"تو این یک سال همه روز های ما با خاطرات همدیگه گذشت وبرای ما که جزئی از خانوادمون به حساب میان با اینکه تا الان قسمت نشده که همدیگه  رو  ببینیم وبرای تولد ناز دختر هم که این ترافیک های سرسام آور ویه سری عوامل دیگه  که دست به دست هم دادن تا گل دخملی من نتونه تو جشن دوست جونش شرکت کنه  وهدیشو بهش بده  وبه خاطر همین این تبریک صمیمانه از طرف خاله لیلا وپرنیا به گل قشنگم ارمیتا  ♥ ♥ دلم میخواد بدونی تو این...
9 شهريور 1392

اولین هنرنمایی های عسلم..

این روزها برام خیلی لذت بخش تره "هردومون از اون روزمرگیهامون خارج شدیم .شما رو که دیگه نگو عاشق کلاست شدی وخدارو شکر خیلی خوب "خانم ومنطقی برخورد میکنی..برای اینکه مستقل بشید اصلا اجازه نمیدن ما داخل کلاس بشیم وباید از جلوی در از هم جدا شیم وبر خلاف تصورم تو خیلی هم از این بابت خوشحالی وخیلی خوب به همه سفارشاتی که میکنم گوش میدی وهر روز که از کلاس برمیگردی منتظر جلسه بعدی هستی.. بقیه رو در کنار عکسها بهت توضیح میدم که با چه زحمتی انداختم آخه اصلا شرایط خوبی برای عکس انداختن نبود ولی خوب انداختم دیگه.......... اول از همه از وسایلت شروع میکنم که دوتا کیف جدا گانه درست کردیم یکی برای سفال واون یکی برای نقاشی صبح ها دوتا کیف میگیری دست...
13 تير 1392

رخصت داش پرنیا:)

عسلم چند روز پیش رفتیم خونه مامان جون بعد از نهار شما با دایی مهدی رفتید رو تخت تا باهم کمی استراحت کنید دایی گفت بیا از من و پرنیا یه عکس بگیر منم اطاعت کردم واز دایی وخواهر زاده عکس گرفتم وبعد رفتم تا به مامان تو جمع کردن ظرف های نهار کمک کنم... بعد از تموم شدن کارهامون رفتیم تو پذیرایی نشستیم که دیدیم تو وداییها با یه گریم باحال اومدید بیرون ومن ومامانی این شکلی دیگه نمی تونستم خندم رو نگه دارم وشدم این شکلی بعضی عکسها کیفیت نداره به همون علتی که بالا گفتم در حال خنده ازتون عکس گرفتم تمام گریم ها وژست های عسل خانمم کار دایی مهدی هستش واقعا کارت عالی بود داداش گلم پرنیا ودایی ...
8 ارديبهشت 1392

تا اطلاع ثانوی.....

  بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه. اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه! مادرتون رو دوست داشته باشید ...   و برای ابراز عشق و علاقه به مادرتون منتظر یک روز خاص نباشید ... تا اطلاع ثانوی : هر روز ، روز مادره ...
1 ارديبهشت 1392

یادش بخیر...

دختر قشنگم کلی حرف هست که در مورد این روزهامون باید برات بگم : اول از همه این روزها خیلی بابت پر کردن وقتهای بیکاریت باهات درگیرم اصلا راضی نمیشی که کلاسهای آموزشی بری بقیه هم میگن اصرار نکنم تابرای آینده مشکلی پیش نیاد از پارسال که کلاس ژیمناستیک رو نصفه رها کردی وحاضر نشدی بری دیگه زیر بار کلاس رفتن نمیری امروز با هم همراه دوست مامان رفتیم باغ جهان که الان پارک بانوان شده که عالی بود فضای قشنگی داشت با تمام امکانات کلی بازی کردی وبهت خوش گذشت وبهتر از اون این بود که هیچ محدودیتی نبود وبدون لچک ولباسهای دست وپا گیر کلی ورزش وبازی والبته کلی تاب سواری کردیم وقرار شد هفته ای یکی دوبار بریم البته اونجا هم کلاس های ورزشی برای شما بود ...
28 فروردين 1392