♥پرنیا✿◕ ‿ ◕✿♥پرنیا✿◕ ‿ ◕✿، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

پــــرنیــــا هدیه خوب خدا✿◕ ‿ ◕✿

لبخند بزن"برای بودنم بهش نیاز دارم♥

دختر قشنگم: دوست ندارم تو اینجا که خاطرات قشنگتو برات ثبت میکنم خاطره ای دلت رو برنجونه ولی این رو باید بدونی هر چند ناراحت کننده ولی همیشه کنار خوشیها نا خوشیها هم وجود داره... امروز بعد از ظهر مثل همه ی روزها مشغول روزمرگیهامون بودیم که خبر فوت شوهر خالم رو دادن وهممون رو به شدت دگر گون کرد آخه خیلی نا گهانی بود هنوز هم که چند ساعتی گذشته باورم نمیشه تک تک روزهایی که تو بچگی باهاش گذروندم مثل یه فیلم از جلوی چشمام رد میشه...یاد پسر خالم که شما بهش میگی دایی علی که میوفتم نمیدونم فردا باید چه جوری تو چشماش نگاه کنم بیچاره پسر خالم ای کاش یه خواهریا برادری داشت که تو این روزها ی سخت یکم درداشون رو مرحم میزاشتن دلم خیلی گرفته عسل مام...
6 تير 1392

52ماهگی عسلم..

گل قشنگم ... ١٨خرداد با هم رفتیم مرکز بهداشت برای قدو وزن برای اینکه پروندت نیمه فعال نباشه وبرای واکسن مدرسه راحت تر باشیم چون قدووزن سالانتو پیش دکتر خودت میبرم پروندت نیمه فعال بود .. به هر حال رفتیم وشما تو سن ٥٢ماهگی ١٧کیلو وزن و٥/١١٦قدت بود که گفت از قد نسبت به همسن هاش خیلی خوبه ووزنش هم معمولی هستش ولی من از وقتی به دنیا اومدی همیشه با وزنت مشکل داشتم وهمیشه تو استرس اضافه کردن وزنت بودم که همه دکترها گفتن تو سنش خوبه ونرماله ولی من دوست دارم یکم تپل تر بشی البته خودت به شدت مخالفی هر روز میری جلوی آینه واز من می پرسی که چاق شدی؟ومیگی مامان اگه چاق شدم بگو شام نخورم از بس من تو نخ لاغر کردن بودم دخترم از الان به فکر اند...
20 خرداد 1392

دانسته های گل پرکم

دختر قشنگم : چند وقتی بود که دوست داشتم یرات از کارهایی که بلدی وتواناییهات تو این سن بنویسم که الان فرصتش رو پیدا کردم چون مشغول درست کردن کاردستی با پویا هستی ودیگه من میتونم یه وقتی برای خودم داشته باشم . به نظر من که خیلی باهوشی تمام تست های هوشی که باهم حل میکنیم نشون دهنده ضریب هوشیه بالاته ومن کلی لذت میبرم چند روز پیش رفته بودم مرکز بهداشت که یه تابلو زده بود که مهارتهای بچه ها تو سن های مختلف بود که دیدم تو تمام مهارت های یه بچه ی 7ساله رو داری وکلی لذت بردم. اون کارهایی که الان به ذهنم میرسه: قند عسلم شما تو سن 4سالگی میتونی به فارسی تا 20 وبه انگلیسی تا10 بشماری تمام رنگ هارو میشناسی ...
22 ارديبهشت 1392

گریم ورنگ انگشتی..

عسلی من این روزها تو همه ی وقت مامان رو پر کردی وخواسته هات باعث میشه تا من بدنبال چیزهای جدید وخلاقیت بیشتر باشم .اواخر هفته ای که گذشت خیلی دوست داشتی که گریمت کنم وهمش میگفتی که با (زوالم الایشی)لوازم آرایشیت منو گریم کن ومن هم قبول نمی کردم وبهت میگفتم که اینا پوستت رو خراب میکنه تا اینکه دیدم دست بردار نیستی وبه پدر جون گفتم تا برات رنگ انگشتی وقلم گرفت ومن هم شما رو گریم کردم البته تنها نه همراه با پویا ویاسمن که روز بعدش هم عمه جون اومد وامیرحسین هم به جمعتون اضافه شد ومنم که دل عسل خانمم رو نمیشکنم همتون رو  درست کردم وکلی لذت بردید وبا هم بازی کردید ومن هم از خوشحالیتون خوشحال... این هم عکسهاتون.. ...
21 ارديبهشت 1392

باتو تکرار کودکیها...

عسلم.. با تو تمام تجربه های شیرین کودکیم دوباره زنده میشه وبا تمام وجود احساس خوشبختی میکنم واگه تو دلم هم غصه ای بشینه به خاطر وجود نازنینت خیلی زود ازیادم میره وبافکر روزهای خوبمون وروزهای بهتری که در پیش داریم شور زندگی تو تمام تنم پرمیشه .. دختر شیرین وباهوشم خیلی بلایی با تک تک کلمه هایی که میگی منو واطرافیان رو شگفت زده میکنی وخیلی بزرگتر والبته فهمیده تر از سنت عمل میکنی ومن خیلی خوشحالم که دخترم انقدر باهوش وعاقله وتمام عشقی که من وپدر جون بهش میدیم بهمون بر میگردونه میادوبا تمام وجود میبوستمون ومیگه خیلی دوستون دارم که اون لحظه رو با تمام دنیا عوض نمیکنم. این عکسها رو تو چند روز مختلف ازت انداختم وبعد که کنار ...
10 ارديبهشت 1392

آرزوی من این است...

بازهم به لطف یکی از دوستای گلمون به یه بازی دعوت شدیم :  نوشتن آرزوهاتون توی وبلاگتون و دعوت از سه تای دیگه از دوستان وبلاگیتون برای ادامه کار خوشحال میشم قبول کنی عزیزم » ممنون از مامان بردیای نازنینم که مارو به این بازی دعوت کرد ( برایت دنیایی به زیبایی هر آنچه که زیبایش میدانی آرزو میکنم دوست خوبم) باید با صداقت بگم که تا قبل از بدنیا اومدن پرنیای نازم برای نوشتن ارزوهام چندین دفتر هم کافی نبود وآرزوهام تا بی نهایت ادامه داشت ولی از روزی که فرشتم رو تو آغوش گرفتم وحس خوب مادر شدن رو تجربه کردم تنها آرزوم سلامتی وعاقبت بخیری دخترم وتمام بچه ها بوده وفکر میکنم تو این بازی تمام مادرها یه آرزوی مشترک داشته باشن.. ...
26 فروردين 1392

پست نوروزی92...

دختر قشنگم : با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد، برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت  سالی که باهم خندیدیم چه روزهایی که باهم گریستیم ولی من خوشحالم که باز هم با تازه شدن بهار میتونم قشنگترین گل دنیا رو کنارم داشته باشم دختر همیشه بهارم رو...   برای عید نوروز 92 که اولین سالی هست که وبلاگ برات درست کردیم پدر جون سنگ تموم گذاشت وکلی اذیتش کردی تا یه جمله کوچولو برای تبریک سال نو به دوستامون بگی تا شاید با باز شدن وبت وشنیدن تبریک سال نو از زبون فرشته کوچولوی ما یه خنده رو لباشون از ما عیدی بگیرن عزیز دل مادر: امیدواریم عید با بوسه هاش ، بهار...
29 اسفند 1391

هدیه نوروزی...

این کارت تبریک هدیه نوروزی مامان مهربون سویل واراز هستش.. از دوست خوبم یه دنیا ممنونم واین هدیه برام خیلی ارزشمنده از همین جا از طرف پرنیا هم ازتون تشکر میکنم وروی ماهتون رو میبوسم وتوسال جدید براتون بهترینها روآرزومندم ♥ ...
29 اسفند 1391